نویسنده:
ترنم باران
بحث وبررسی درباره چگونگی اعجاز قرآن در همه عصرها و زمانها و برای
همه تیره ها و نژادها موضوعی است که شرح آن به نوشتن دهها جلد کتاب قطور نیاز دارد
و تازه اگر چنین کاری انجام پذیرد انسان می بیند که « هنوز اندر خم یک کوچه است»
ولی با اینحال از آنجا که گفته اند ما لا یدرک کله لا یترک کله
اعجاز قرآن از نظر فصاحت وبلاغت
یکی از جنبه های نیرومند اعجاز قرآن مسئله فصاحت وبلاغت است.
زیرا قرآن در عصری از جانب خداوند نازل گردید که ادبیات عرب در اوج عظمت
خود بوده است.شعرای نامی وخطیبان تازی زبان اشعاری سروده و خطابه هایی ایراد
می کردند که از جنبه فصاحت وبلاغت سخت شگفت انگیز بود وگاهی چند شعر در بین آنها
تا آن حد گیرا و دلنشین بود که آنها را بر پرده ای نوشته و بر دیوار کعبه آویزان می کردند.
درآن روزگار افکار عربستان تنها متوجه« ادبیات» بود وفصحاء وبلغاء و دربین آنها «طبقه ممتاز»
جامعه بودند تا آنجا که مدح وثنای مردم بی دریغ نثار آنها میگردید.
علامه مرحوم شیخ جواد بلاغی در این باره می نویسد:
جامعه عرب که دعوت جهانی اسلام از بین آنها شروع گردید از انواع علوم وصنایع
که در آن روز شایع بود تهی بودند وتنها دانش آنها آشنائیشان به ادبیات عرب
و فن فصاحت وبلاغت بوده است.
درچنین محیط آماده و دربین مردمی که تنها رشته تخصصی آنها فن ادبیات و فصاحت وبلاغت
است، پیغمبر عزیز اسلام کتاب آسمانی خویش را در درست گرفت و آن را بعنوان
سند و دلیلی قاطع بر نبوت خود در برابر آن مردم قرار داد.
کتابی که حروف و کلمات یعنی مصالح اولیه آن همان حروف و کلماتی است که
در اختیار همگان قرار داشت با این حال عظمت آن از نظر فصاحت وبلاغت تا آنجا فوق العاده
و عجیب بود که دنیای عرب را در دریائی از حیرت توام با احترام فراوان فرو برد.
این کتاب آسمانی با آنکه بارها با صراحت تمام تازیان را به مبارزه با خویش دعوت
کرده به آنها گفته بود اگر می توانید« سوره ای مانند قرآن » بیاورید با این حال همگی
به عظمت قرآن و عجز خود از مقابله و معارضه با آن اعتراف نموده اند.
روسای قریش و رهبران کفر وضلالت در جزیرة العرب که با آمدن پیامبر عالیقدر اسلام
بر منافع نامشروع و موجودیت پلید و شیطانی و استثماری خود سخت احساس خطر کرده بودند
یعنی آنهایی که سالیانی دراز با سرنوشت مردم و تمام شئون انسانی آنها بازی
می کردند و غارتگرانی که عمری در پناه قدرت و زور به چپاول و یغماگری اشتغال داشتند
اکنون با طلوع خورشید تابناک اسلام و مکتب عدل جهانی وی پایه های پوشالی قدرت خویش را در
حال فرو ریختن دیدند، درصدد برآمدند تا از تمام امکانات خود برای جلوگیری از پیشرفت
کلمه «حق» استفاده نمایند واجازه ندهند تا حضرت محمد (ص) برای پیشبرد مقاصد انسانی
و جهانی خویش قدمی به جلو بردارد. برای انجام این هدف آنها از هیچ عمل غیر انسانی فرو گذار
نکرده و امتناع نورزیدند، پیغمبر را به جنون متهم کردند، او را دروغگو خواندند،
ساحر و جادوگرش نامیدند، وی را به مرگ تهدید کردند، در محاصره اقتصادی قرار دادند،
از مکه به شعب ابیطالب تبعیدش نمودند ، او را آزردند ، سنگ به سویش رها کردند، بارها وی را
سخت مجروح ساختند و آنگاه هم که به مدینه هجرت فرمود هر روز سدّ تازه ای در برابر
آن بزرگوار ساخته و پیکارهای خونین علیه وی بوجود آوردند، جنگها کردند،
کشتند و کشته دادند در حالیکه فرستاده بزرگ خداوند حضرت محمد (ص)
از همان ابتدای کار با صراحت تمام به آنان اعلام فرموده بود که برای مقابله با اسلام کافی است
تنها سوره ای مانند این قرآن بیاورند تا وی دست از ادعای نبوت بردارد
ولی آنها بخوبی می دانستند که این کار عملی نیست و از این راه نمی توان به
پیکار علیه آن حضرت برخاست و سوره ای مانند قرآن آورد.
قرآن اعراب را به مقابله با خود می خواند
تحدی قرآن از نظر فصاحت وبلاغت و دعوت این کتاب مردم جزیزة العرب
را برای مقابله با خود در سه مرحله انجام گردید.
در مرحله اول قرآن چنین می فرماید:
« قُل لَئِنِ اجتَمَعَتِ الاِنسُ وَ الجِنُ عَلی اَن یاتُوا بِمِثلِ هذَا القُرآنِ لا یاتُونَ
بِمِثلِهِ وَ لو کانَ بَعضُهُم لِبَعض ظَهیراً»
«اگر جن و انس اجتماع کنند وپشت به پشت یکدیگر داده وبخواهند مانند این قرآن بیاورند نمی توانند»
در این مرحله قرآن ملت عرب را دعوت کرده است تا کتابی مانند آن بیاورند ولی
در مورد دوم از این حد تنزل کرده و از آنها خواست تا اگر می توانند تنها ده سوره مانند قرآن
بیاورند آنجا که می فرماید:
« اَم یَقُولونَ افتَراهُ قُل فَاتُوا بِعَشرِ سُوَرِ مِثلِهِ مُفتَرَیاتٍ وَادعُوا مَنِ استَطَعتُم مِن دوُنِ اللهِ اِن کُنتُم صادِقینَ»
«پیامبر! آیا این مردم می گویند که قرآن از جانب ما نیامده و تو آن را به دروغ بما نسبت می دهی؟
به آنها بگو اگر شما می توانید ده سوره مانند این کتاب بیاورید و بجز خداوند هرکه میخواهید در این
به یاری بطلبید اگر راست می گوئید»
درمورد سوم از دومین مرحله هم تنزل فرموده، و از آنها خواست که اگر می توانند تنها یک سوره
مانند این کتاب بیاورند در حالیکه بعضی از سوره های قرآن (مانند سوره توحید و عصر)
از دو سطر تجاوز نمی کند!!! قرآن در این باره خطاب به آنان می فرماید:
« وَ اِن کُنتُم فی رَیبٍ مِمّا نَزَلنا عَلی عَبدِنا فَاتُوا بِسوُرَةٍ مِن مِثلِهِ وَادعُوا
شُهَدائَکُم مِن دوُن اللهِ اِن کُنتُم صادِقینَ . فَاِن لَم تَفعَلوا وَلَن تَفعَلوا فَاتقوُا النّارَ الّتی ِ وَ
قوُدُها النّاسُ وَ الحِجارةُ اُعِدَت لِلکافِرینَ»
« شما (ای مردم عرب) اگر در آسمانی بودن این کتاب که ما بربنده خود(پیغمبر)
فرو فرستادیم تردید دارید سوره ای مانند آن بیاورید وگواهان خود را هم (بجز خداوند) در
این راه به کمک بخواهید اگر راست می گوئید ولی اگر نتوانستید -ونخواهیدتوانست- پس برحذر
باشید از آتش (دوزخ) که آتش گیره های آن آدم ها وسنگها هستند وآن آتش برای کافران آماده گردیده است»
در این آیه با آن که قرآن مردم را دعوت کرده است تا تنها یک سوره مانند آن بیاورند با این حال
جزیرة العرب همچنان در انجام آن عاجز ماند درحالیکه اگر آنها می توانستند و توانائی
انجام این کار را داشتند دیگر برای مبارزه با اساس اسلام وپیروزی
قاطع بر پیامبر آن احتیاجی نبود تا با رنجهای فراوان آن همه
جنگهای خونین در برابر آن حضرت بوجود آورده
و صدها نفر از جوانان نیرومند خویش را طعمه شمشیر سازند.
آری اینجاست که عظمت اعجاز قرآن درفصاحت وبلاغت در جامعه دیروز عرب
بخوبی آشکار میگردد.
فصاحت وبلاغت قرآن اعجازی دائمی است
در اینجا ممکن است جمعی تصور کنند که اعجاز قرآن از نظر فصاحت وبلاغت
تنها در چهارده قرن قبل و منحصر به آن عصر بوده است ولی اکنون دیگر این
جنبه از اعجاز اهمیت وعظمت خود را از دست داده است!
درحالیکه این فکر کاملا نادرست است زیرا تحدی قرآن و دعوت این کتاب انسانها را
که اگر می توانند سوره ای مانند آن بیاورند به آن عصر محدود نبود
بلکه تا هم اکنون و تا پایان این جهان هم این ندای آسمانی همچنان با صدای رسا
اعلام می کند که :
« وَ اِن کُنتُم فی رَیبٍ مِمّا نَزَلنا عَلی عَبدِنا فَاتُوا بِسُورَةٍ مِن مِثلِهِ»
آری نه تنها در آنروز بلکه برای همیشه آوردن تنها یک سوره مانند این کتاب کافی است
تا اساس اسلام را یکباره درهم ریخته و ادعای نبوت پیامبر اعظم آن را باطل سازد.
برای دریافت دائمی بودن اعجاز قرآن از این دیدگاه کافی است
در نظر بگیریم که قرنهاست دشمنان کینه توز اسلام که از پشتیبانی و
حمایت همه جانبه و وسیع استعمار برخوردارند در راه لکه دار
ساختن این مکتب آسمانی از هیچ علل شیطانی
روی گردان نبودند.
و قرآن خود صریحا عجز انسانها را از انجام آن در همان ابتدا در جمله ای کوتاه
یادآور شده وفرمود: «وَلَن تَفعَلُوا هرگز نمی توانید آن را انجام دهید»
|